از حمید شهیری

نرو بمان
بگذار آخرین بوسه را مهمان تو باشم
پیش از این که گلوله‌ها مهمان سینه‌ام باشند
قهرمان زیستن کار من نیست
بگذار دگر بار رد فریدون را از تو بگیرم
ضحاک جسته است
کاسه‌های سر خالی است
بر دستمان کاسه‌ی گدایی است
گلوله‌ها حتی از برف هم که باشد
تن را خواهند درید
کاوه درفش را پایین مرتع دماوند بر زمین گذاشته است

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید