از سپهر سهرابی
نسل ما، نسل خوشیهای مسخره بود: قِل دادن كپسول گاز با كَف پا تو كوچه، پيدا كردن الاغ تو بيسكوييت باغوحشی، خنديدن به چُست و چابك، همهی اينا يه طرف، ولی هنوز نميفهمم چطوری حاضر میشديم اين حجم از دودِ توی تونل رو بخوريم تا يه جيغِ بلند بزنيم، يه جيغِ بلند كه بعدش چشمامون سياهی بره و همهچی رو دودی ببينيم.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.